دفتر دلتنگی من

بخوان...ولی بدان حرفهایم به همین راحتی که میخوانی نوشته نشده اند

دفتر دلتنگی من

بخوان...ولی بدان حرفهایم به همین راحتی که میخوانی نوشته نشده اند

بـر بـالای افــ ـق ایـــستـ ـاده ام

بـه روزی مـ ــی انـدیـشـ ــم کـه بـا تــو بـاشـ ــم

جــانم را بـه بـاد صبـــ ـحگـاهــی می ســ ــپارم

بـا هــمه خـداحـ ـــافظی می کـــنم

چــرا که تـــو در مــ ـنی ، در تــارو پودم

و موجـ ــی لــطیف برخاســ ـته از جــان تـو

تـا عـــمق وجــودم مــ ـی دود

و راهــی جــ ـاودانـه پـــیش رویــ ـم گســـترده مـی شود

و مــن پــ ــرواز مـی کنــ ـم بـه سـوی تو

به تــو می اندیــشم، به ارمـ ـــغان صبـح

به نــ ـامــت

کــ ـه عاشــقانه بر زبـان جـ ـاری می کنم

بــه تـــو می انــدیشـم ای عشــ ـــق بی پایانم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.